چگونه باشیم

ساخت وبلاگ

موضوعات وب

امکانات وب

45FD31B-5C6E-11D1-9EC1-00C04FD7081F VIEWASTEXT>
واقعآ داستان زیبایی هست بانظراتون دل ما رو گرم تر کنید راجع به داستان باید بگم نخوین چیز زیادی از دستتون رفته یه سخنران معروف در مجلسی که دویست نفر در آن حضور داشتند، یک اسکناس بیست دلاری را از جیبش بیرون آورد و پرسید چه کسی مایل است این اسکناس را داشته باشد ؟ دست همه حاضران بالا رفت... سخنران گفت بسیار خوب مناین اسکناس را به یکی ار شما خواهم داد ولی قبلا از آنمی خواهم کاری بکنم و سپس در برابر نگاه های متعجب حاضران اسکناس را مچاله کرد و باز پرسید چه کسی هنوز مایل است این اسکناس را داشته باشد ؟ و باز دستهای حاضرین بالا رفت... این بار مرد اسکناس مچاله شده را به زمین انداخت و چندبار آن را لگد مال کرد و باکفش خود آن را روی رمین کشید بعد اسکناس را برداشت و پرسید خوب حالا چه کسی حاضر است صاحب این اسکناس شود ؟ باز دست همه بالا رفت... .......................................................... سخنران گفت دوستان با این بلاهایی که من سر اسکناس آوردم از ارزش اسکناس چیزی کم نشد و همه شما خواهان آن هستید و ادامه داد در زندگی واقعی هم همین طور است ما در بسیاری موارد با تصمیماتی که میگیریم یا با مشکلاتی که رو به رو می شویم خم می شویم مچاله می شویم خاک آلود می شیم و احساس میکنیم که دیگر پشیزی ارزش نداریم ولی اینگونه نیست و صرف نظر از اینکه چه بلایی سر مان آمده است هرگز ارزش خود را از دست نمی دهیم و هنوز همبرای افرادی که دوستمان دارند آدم پر ارزشی هستیم... داستان هاي جالب...
ما را در سایت داستان هاي جالب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ahmad worldalibi بازدید : 808 تاريخ : سه شنبه ساعت: 8:41 PM

نويسندگان

نظر سنجی

ایا از وبلاگ داستان های جالب راضی هستین

خبرنامه